آهنگ کمال در تقرب به خدا

پدیدآورخلیل منصوری

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1979 بازدید
آهنگ کمال در تقرب به خدا

خليل منصوري

آدمي به سوي کمال گرايش ذاتي دارد و در جست و جوي آن از جان مايه مي گذارد؛ هر چند که در بيشتر موارد در مصاديق کمالي به خطا و اشتباه مي رود ولي اين بدان معناست که کمال جويي ريشه در فطرت و غرايز انساني دارد. هر انساني مي کوشد تا از نقص و کاستي در درون و برون خويش بکاهد و به سوي کمال و زيبايي برود. قرآن با توجه به اين خواسته و گرايش ذاتي انسان و براي جلوگيري و کاهش اشتباه و خطا در تشخيص مصاديق، آدمي را به مصاديق عيني کمال توجه مي دهد و با تبيين مصاديق کمال نما و يا ضد کمالي مي کوشد تا انسان در مسير درست کمالي قرار گيرد.
در تبيين قرآني خداوند کمال مطلق است و هر کسي اگر بخواهد به کمالي دست يابد مي بايست از او که پروردگار و پرورش دهنده هر موجودي در مسير کمالي است و زمينه و بستر کمال را براي او فراهم مي آورد ، بهره جويد و به او و دستورهاي وحياني اش تمسک و اعتصام کند. از اين رو خداوند هم مقصد کمال و هم مسير کمال و هم عامل و موجب ايجاد کمال در اشخاص است.(انعام آيه 83 و نيز اعراف آيه 176 و هم چنين يوسف آيه 76 که بيان مي کنند که رسيدن به منزلت هاي معنوي و تقرب به خدا و بهره مندي از کمالات آن کمال مطلق تنها در سايه سار توجهات و مشيت خداوندي است و هموست که کمالي را در شخص ايجاد و يا زمينه ها و بستر بهره گيري را فراهم مي آورد. از اين رو خداوند در بينش و نگرش قرآني منشا هر گونه کمالي در درون و بيرون انسان است که اين مطلب بر پايه ديدگاه توحيد محض تبيين مي گردد که قرآن و مومنان بر اين باورند)
به سخني ديگر چنان که خداوند اول و آخر و نيز ظاهر و باطن است همو صمدي است که جايي از هستي از وجودش خالي نيست و بي او هستي و کمالي نيست. بنابراين هر کسي کمالي بخواهد مي بايست به او تقرب جويد و از او بخواهد؛ در غير اين صورت، انسان به جايي نمي رسد و در حقيقت موازين و ترازوي وجودي اش خالي از هر گونه کمالي بلکه از هر چيزي است؛ زيرا در بينش و نگرش قرآني غير او باطل است و باطل به جهت هيچ بودن از وزن و ارزشي برخوردار نمي باشد. در اين نوشتار بر آنيم تا بر پايه آموزه هاي وحياني نگاهي گذرا به مساله تقرب و آهنگ کمالي انسان داشته باشيم تا دريابيم که تقرب واقعي به کمال چگونه است. عوامل و موانع آن چيست و چه آثاري براي تقرب مي توان بر شمرد؟

تقرب در آموزه هاي قرآن

تقرب به معناي آهنگ و شتاب در منافع خود است. اين واژه هنگامي در مورد تقرب انسان به خدا به کار مي رود که به معناي نزديک و تقرب معنوي و روحاني باشد که شخص با اتصاف خود به صفات کمالي و پاک کردن خويش از عيوب و نقايص مي تواند به اين مقام معنوي دست يابد.( نگاه کنيد: مفردات راغب اصفهاني ص 664 و 665 ذيل واژه قرب)
تقرب در اصطلاح قرآني به معناي تقرب مکاني نيست و اين مطلب به ويژه در کاربرد آن نسبت به خدا به خوبي و روشني بر مي آيد؛ زيرا خداوند پاک و منزه از مکان و جاست؛ از اين رو مراد و مقصود از تقرب به خدا تقرب معنوي و روحاني است.
قرآن براي بيان معنا از تقرب واژگاني ديگر افزون بر واژه قرب و تقرب را به کاربرده است که از آن جمله مي توان به واژگاني چون زلفي ، عند ربهم ، عنده ، عند ربک ، عندالله ، درجات ، قريب ، وسيله و نيز برخي از جملات و گزاره هايي که اين معنا و مفهوم را مي رساند اشاره کرد.

عوامل تقرب

قرآن براي تقرب به کمال مطلق و بهره مندي از آن عوامل چندي را بر مي شمارد که انسان مي تواند با استفاده از آن ها خود را به کمال مطلق نزديک سازد و به سخني خود را متاله و رباني سازد و از درجات ربانيون و متالهين برخوردار گردد. متاله و رباني در اصطلاح قرآني انسان هايي هستند که با بهره مندي از آموزه هاي قرآن و ديگر آموزه هاي وحياني و الهي مانند دستورهاي پيامبران و امامان (ع) ظرفيت ها و توانمندي هاي سرشته در نهاد و ذات خويش را که در قرآن از آن به نام اسماء ياد شده است ، به فعليت در آورند و خود را به شکل خدا و صورت او در آورند. اين همان معنايي است که در برخي روايات از آن به : خلق الانسان علي صورته ، بيان شده است؛ به اين معنا که خداوند انسان را به صورت اسمايي خويش آفريد و اين امکان را به وي داده است تا با استفاده از ظرفيت اسمايي که به صورت تعليمي به وي داده شده به شکل خدا و صورت وي تجلي کند و به عنوان خليفه خدا در قرارگاه زمين عمل کند. اين مطلب به ويژه زماني تاکيد مي شود که خليفه مي بايست با مستخلف عنه و کسي که جانشين وي شده در بيشتر و يا همه اموري که مرتبط به استخلاف و خليفه گري است مشترک باشد. از اين رو تنها کساني خليفه الهي در قرارگاه زمين خواهند بود که انسان کامل باشند و از همه اسماي الهي تعليمي را به فعليت در آورده باشند. از اين رو کساني که انسان کامل نيستند و به حکم خلافت در زمين عمل مي کنند غاصب حکومت خواهند بود و خلافت ايشان باطل و ناروا خواهد بود.
بنابراين انسان متاله و کامل رباني است که به جهت تقرب به خدا از خلافت الهي بهره مند مي شود. براي دست يابي به اين مقام مي بايست انسان خود را در مسير قرار دهد که آموزه هاي وحياني آسماني آن را بيان کرده است. از اين رو قرآن از عوامل مهم تقرب را ايمان بر مي شمارد که به معنا و مفهوم شناخت درست به همه آن چه واقعيت است و عمل به همه آموزه هاي وحياني است. (انفال آيه 4 و توبه آيه 20 و آيات ديگر)
در حقيقت پيروي از آيات الهي و آموزه هاي وحياني و عمل به آن ، مهم ترين عامل تقرب به خدا و متاله شدن و رباني گرديدن است(اعراف آيه 175 و 176)
اگر به آيات قرآني که به عوامل مهم تقرب و متاله شدن اشاره مي کند توجه شود ، اين نکته به خوبي و روشني قابل درک است که مهم ترين و اصلي ترين همين ايمان واقعي و حقيقي است که در آيه 4 سوره انفال بيان کرده است. بنابراين ديگر عوامل بيان شده در آيات ديگر به معناي بيان مصاديق آن است.
از اين رو مي بايست از ديگر عوامل به عنوان مصاديق مهم ايمان ( در حوزه شناختي و باورها) و عمل به آموزه هاي وحياني است که از مهم ترين آن ها عبارتند از: تقوا(آل عمران آيه 15و مائده آيه 27) ، توجه به قيامت (مزمل آيه 17 و 19) جلب رضايت خدا ( آل عمران آيه 162 و 153) ، خوف از خدا و بيم از آينده و خشم او (اسراء آيه 57)، عقيده به حق (فاطر آيه 10) ، علم و آگاهي به حقانيت که از آن به علم رشدي ياد مي شود(مجادله آيه 11)، نماز(انفال آيه 3 و 4) ، قرآن و تذکارهاي آن (انسان آيه 29) سجده ( علق آيه 19) ، عبوديت و پرستش خداي يگانه (هود آيه 61) ، سبقت در اطاعت(واقعه آيه 10 و 11)، جهاد (مائده آيه 35) ، شهادت (آل عمران آيه 169) و در حقيقت همه اين موارد گفته شده و گفته نشده همان ايمان (سبا آيه 37 ) و عمل صالح (همان ) است.
انسان متاله و کامل کسي است که با برخورداري از هدايت الهي ( بقره آيه 38) اسماي الهي سرشته در خويش را به فعليت رسانده است و به مقام تقرب يعني همانندي در اين بخش از صفات و اسما دست يافته است که همان بيان ديگر از مقام قاب قوسين او ادني ( نجم آيه 9) است.
بنابراين اگر بخواهيم از موانع تقرب سخن بگوييم مي بايست همه چيزهايي را ياد کنيم که به عنوان باورهاي ناروا درحوزه شناختي و اعمال بد و زشت در حوزه عمل از آن ياد مي شود و قرآن از آن ها بازداشته و نهي کرده است. از اين رو قرآن ، اعراض از آيات خدا و رويگرداني از آن را مانع اي براي رسيدن انسان به مقام قرب و منزلت هاي والاي معنوي و کمالات خداوندي دانسته است ( اعراف آيه 175 و 176) و پيروي از شيطان و اطاعت و همراهي با وي (همان) و يا پيروي از هواي نفس (اعراف آيه 176) تجاوزگري ( مطففين آيه 12 و 15) دنيا طلبي ( اعراف آيه 176) شرک ( زمر آيه 3) و گناه ( مطففين آيه 14 و 15) را از ديگر موانع تقرب به خدا بر مي شمارد.
همه اين موارد پيش گفته خود به خوبي نشان مي دهد که اصل در تقرب به خدا شناخت درست و باور به حقايق وحياني و عمل به آن و دوري از افکار شيطاني و پليد و اعمال نادرست و منکر است. بيان مصاديق انساني که با عمل به باورها و اعمال صالح خود را به کمال رسانده ولي در نهايت خود را گرفتار وسوسه هاي شيطاني کرده و در دام هواهاي نفس افتاده اند از اين رو صورت مي گيرد تا هشدار باشي باشد براي کساني که در راه هستند. قرآن بيان مي کند که انسان همواره درمعرض خطر است و مي بايست به خدا تکيه کند وگرنه گرفتار شده و از مقام تقرب به کمال دور مي افتد چنان که بلعم باعورا با همه پيشرفتي که داشته در نهايت در دام وسوسه هاي شيطاني افتاد و از کمال و تقرب به مبدا و منشاي آن دور افتاد(اعراف آيه 175 و 76).
درباره آثار تقرب همين اندازه بسنده مي شود که تقرب به خدا، برخورداري از همه اسمايي است که دراو به وديعت گذاشته شده است و بهره مندي از رضوان الهي و رسيدن به مقام عالي قاب قوسين او ادني و يا ديگر درجات انساني همانند خلافت الهي از آثاري است که درقرآن بدان ها اشاره شده است.

مقالات مشابه

نقش اخلاق اسلامی در رساندن انسان به کمال

نام نشریهاخلاق وحیانی

نام نویسندهاسماعیل خارستانی, فاطمه سیفی, کاظم منافی شرف آباد

روان شناسی کمال در قرآن

نام نشریهمطالعات اسلام و روان شناسی

نام نویسندهاحمد علی‌پور, ابراهیم نیک صفت

توسعه عزت مندانه

نام نشریهخردنامه همشهری

نام نویسندهمحمدصادق یوسفی مقدم

کمال یابی انسان در قرآن

نام نشریهقرآنی کوثر

نام نویسندهمحسن صمدانیان, مریم مسیبی

راه دستیابی به کمال نسبی در قرآن

نام نشریهالهیات و حقوق

نام نویسندهرضا وطن‌دوست